هوش مصنوعی در کجای منحنی انحطاط دیجیتال (Enshittification) قرار دارد؟

مقاله با نگاهی انتقادی بررسی می‌کند که هوش مصنوعی (به‌ویژه مدل‌های مولد) در کجای چرخه زوال پلتفرم‌های دیجیتال قرار گرفته است—چرخه‌ای که در آن ابتدا کاربران بهره می‌برند، سپس تبلیغ‌دهندگان، و در نهایت فقط شرکت میزبان سود می‌برد، در حالی که کیفیت و ارزش برای کاربران به‌شدت کاهش می‌یابد.

یافته‌های کلیدی

AI .1 هنوز در مرحله سود کاربر است، اما به‌سرعت در حال گذار است.

مدل‌هایی مانند  ChatGPT، Copilot  و Claude هنوز ارزش واقعی تولید می‌کنند، اما نشانه‌هایی از افت کیفیت، تبلیغات پنهان یا محدودسازی استفاده مشاهده می‌شود.

2. مخاطره تجاری‌سازی زودهنگام و غیرشفاف

بسیاری از شرکت‌ها به‌جای ساخت تجربه انسانی پایدار، مدل‌هایی را با هزینه‌های پنهان یا سیاست‌های محدودکننده عرضه می‌کنند.

3. هشدار نسبت به تبدیل AI به ابزار استخراج سود بی‌پایان

در صورت نبود شفافیت و سیاست‌های منصفانه، AI  می‌تواند به سرنوشتی مشابه فیسبوک یا آمازون دچار شود؛ یعنی سود به قیمت از بین‌رفتن تجربه کاربر.

مفهوم اصلی «منحنی انحطاط دیجیتال»

این اصطلاح به مدلی اشاره دارد که در آن پلتفرم‌ها در ابتدا برای جذب کاربران خدماتی رایگان و با کیفیت ارائه می‌دهند، سپس به‌تدریج این کیفیت را قربانی درآمدزایی از تبلیغ‌کنندگان و داده‌ها می‌کنند. در نهایت، خدمات طوری تغییر می‌کنند که سود شرکت بیشینه و تجربه کاربر کمینه می‌شود.

خطرهای اصلی که AI را تهدید می‌کنند:

1. سیاست‌های محدودکننده تجاری مانند مدل‌های اشتراک‌محور ناکارآمد یا پرداخت برای ویژگی‌های پایه.

2. کاهش شفافیت و قابلیت کنترل برای کاربران؛ کاربران دیگر نمی‌دانند داده‌شان چگونه استفاده می‌شود یا دسترسی به خروجی مدل چگونه تنظیم شده.

3. استفاده تبلیغاتی و اغراق‌آمیز از مدل‌های AI ؛ که باعث ایجاد انتظارات کاذب و ناامیدی کاربران می‌شود.

راهکارها و پیشنهادهای مقاله

  • حفظ تمرکز بر ارزش انسانی و کاربرد واقعی

توسعه‌دهندگان باید به‌جای رشد نمایشی یا استخراج داده، به دنبال حل مسئله واقعی برای کاربران باشند.

  • ایجاد مدل‌های کسب‌وکار پایدار و منصفانه

سیستم‌های اشتراکی، مدل‌های متن‌باز و مشارکت کاربران می‌تواند از مسیر انحطاط جلوگیری کند.

  • شفافیت، کنترل داده و انتخاب‌پذیری برای کاربران

کاربران باید بدانند داده‌هایشان چگونه استفاده می‌شود و اختیار رد یا کنترل آن را داشته باشند.

در مجموع، نویسنده هشدار می‌دهد که بدون اصلاحات اساسی در نحوه طراحی و پیاده‌سازی سیستم‌های هوش مصنوعی، این فناوری نیز به سرنوشتی مانند پلتفرم‌های تجاری‌زده امروزی دچار خواهد شد. تنها راه جلوگیری از این «منحنی انحطاط» این است که فناوری، ارزش، شفافیت و احترام به انسان را در اولویت قرار دهد.

نویسنده خواهان مدل‌های پایدار، باز و اخلاقی برای توسعه هوش مصنوعی است. مدل‌هایی که ارزش کاربران را در مرکز قرار دهند و به‌جای سیر نزولی تجربه، تجربه‌ای مشارکتی، قابل فهم، و واقعاً سودمند خلق کنند.

مقاله به‌صورت هشدارآمیز ما را دعوت می‌کند تا از تجربیات تلخ پلتفرم‌های اجتماعی درس بگیریم. اگر امروز در توسعه هوش مصنوعی شفافیت، تمرکز بر انسان و مدل کسب‌وکار منصفانه در اولویت قرار نگیرد، این فناوری نیز به همان سرنوشت پلتفرم‌هایی چون فیس‌بوک و آمازون دچار خواهد شد؛ زیبا در آغاز، مخرب در انتها.