فناوری عادی در مقیاس وسیع

مقاله «فناوری عادی در مقیاس بزرگ» نوشته مایک لویکِیدز، که در تاریخ ۱۰ ژوئن ۲۰۲۵ در وب‌سایت O’Reilly منتشر شده، به بررسی تأثیرات هوش مصنوعی (AI) و فناوری‌های مرتبط در مقیاس بزرگ می‌پردازد. این مقاله بر این ایده تمرکز دارد که هوش مصنوعی به‌عنوان یک فناوری «عادی» باید به‌گونه‌ای مدیریت شود که از خطرات ناشی از مقیاس آن کاسته شود، نه اینکه صرفاً به‌عنوان یک فناوری انقلابی یا آخرالزمانی دیده شود.

مقاله با اشاره به این موضوع آغاز می‌شود که زیرساخت‌هایی مانند کارخانه‌ها، مزارع و راه‌آهن به‌سرعت بازسازی نمی‌شوند، و پذیرش فناوری‌های جدید مثل AI نیز با چالش‌هایی مانند انتقال از دمو به اجرای عملیاتی مواجه است. لویکِیدز تأکید می‌کند که ریسک‌های واقعی AI بیشتر به مسائل عملی مانند تعصب (bias) و کیفیت داده‌ها مربوط می‌شود، نه تهدیدات خیالی آخرالزمانی که گاهی در جامعه AI مطرح می‌شود. او با طنز به مثال ساخت “کلیپ‌های کاغذی” توسط AI اشاره می‌کند و می‌گوید در صورت مشاهده چنین چیزی، بهتر است دستگاه را خاموش کنیم!

یکی از نگرانی‌های اصلی نویسنده، خطرات ناشی از «مقیاس» است. او توضیح می‌دهد که AI امکان انجام کارها با حجم و سرعت بی‌سابقه را فراهم می‌کند. به‌عنوان مثال، در گذشته تصمیم‌گیری‌های نادرست انسانی به‌صورت محدود و تک‌تک انجام می‌شد، اما اکنون سیستم‌هایی مثل آنالیز داده‌های خرده‌فروشی (مانند شناسایی زنان باردار توسط تارگت) می‌توانند این اشتباهات را در مقیاس بزرگ اعمال کنند. این موضوع در سال ۲۰۲۵، با توجه به محدودیت‌های قانونی در برخی مناطق مانند ممنوعیت سقط جنین، اهمیت بیشتری پیدا کرده است. لویکِیدز استدلال می‌کند که این مشکل ریشه در اقتصاد و «اقتصاد مقیاس» دارد، نه صرفاً پیشرفت‌های تکنولوژیکی.

نویسنده به تاریخچه تغییرات اقتصادی اشاره می‌کند و می‌گوید که ادغام شرکت‌ها (مثل جایگزینی داروخانه‌های مستقل با زنجیره‌ای‌ها) به دلیل مدیریت زنجیره تأمین و توزیع رخ داده است. او معتقد است که داده در مقیاس بزرگ پیش‌نیاز AI است، اما این فناوری می‌تواند یک چرخه معیوب ایجاد کند که داده‌ها علیه انسان‌ها استفاده شوند. به‌عنوان مثال، AI  می‌تواند نظارت جمعی، سانسور صداها یا تولید محتوای بی‌کیفیت (که او « slop» می‌نامد) را تسهیل کند.

لویکِیدز پیشنهاد می‌کند که مشکل اصلی در اقتصاد و مقیاس نهفته است، نه در خود  AI . او از خوانندگان می‌خواهد به این فکر کنند که چگونه سیستم‌ها را تغییر دهیم تا ابتکار و صدای انسانی حفظ شود. در بخش فرهنگی، او به صنعت موسیقی اشاره می‌کند و می‌گوید که حرفه‌ای شدن موسیقی در قرن بیستم باعث کاهش مشارکت جمعی شده است. او پیشنهاد می‌دهد با استفاده از پلتفرم‌هایی مثل Bandcamp و کمک AI برای خلاقیت، جوامع انسانی را در مقیاس کوچک‌تر بازسازی کنیم.

در مجموع این مقاله هشدار می‌دهد که داده در مقیاس بزرگ، که پیش‌نیاز AI است، می‌تواند به چرخه‌ای منجر شود که به ضرر انسان‌ها تمام شود، از جمله نظارت جمعی و کاهش تنوع فرهنگی. او با اشاره به صنعت موسیقی، از کاهش مشارکت جمعی در قرن بیستم انتقاد می‌کند و راه‌حلی مبتنی بر بازسازی جوامع کوچک با کمک AI پیشنهاد می‌دهد. در نهایت، مقاله از خوانندگان می‌خواهد به جای تمرکز بر هیجانات اطراف AI، به تغییر سیستم‌ها برای حفظ ابتکار انسانی بیندیشند.

این تحلیل نشان می‌دهد که مدیریت درست AI نیازمند توجه به جنبه‌های اقتصادی و اخلاقی است، نه صرفاً توسعه فنی. نویسنده با نگاهی واقع‌بینانه، خوانندگان را به بازنگری در ساختارهای موجود و استفاده خلاقانه از فناوری تشویق می‌کند.