این مقاله که از وبسایت رسمی شرکت مشاورهای مککینزی منتشر شده، به اهمیت «بازنگری منظم در شیوه کاری و مدل عملیاتی شخصی رهبران» میپردازد. مصاحبهای با آرنه گاست، یکی از شرکای ارشد مککینزی، پایه اصلی این مقاله را تشکیل میدهد. گاست تأکید میکند که مدل عملیاتی هر فرد، بهویژه رهبران سازمانی، نباید ایستا باقی بماند و نیازمند بازبینی دورهای است-درست مانند نرمافزارهایی که بهطور مرتب آپدیت میشوند.
مفهوم مدل عملیاتی شخصی چیست؟
مدل عملیاتی شخصی (Personal Operating Model)، ترکیبی از رفتارها، اولویتها، ساختارهای زمانی و ارتباطی یک فرد در محیط کاری است. گاست بر این باور است که رهبران اغلب بدون تأمل، با استفاده از مدلهایی عمل میکنند که در گذشته مؤثر بوده اما اکنون ممکن است ناکارآمد یا حتی مضر باشند. این الگوهای قدیمی بهطور ناخودآگاه باعث میشوند که افراد در «رکود» باقی بمانند.
چرا بهروزرسانی این مدل ضروری است؟
تحولات سریع در محیطهای کسبوکار، افزایش پیچیدگی نقشها و فشارهای روانی ناشی از تصمیمگیریهای کلان، همگی ایجاب میکنند که رهبران بتوانند خود را با شرایط جدید تطبیق دهند. بدون این تطبیق، عملکرد سازمانی کاهش مییابد و احتمال فرسودگی (Burnout) بالا میرود.
سه مرحله عملی برای بازنگری مدل عملیاتی شخصی
1. شفافسازی مأموریت و انتظارات
رهبران باید با گفتوگو با مدیران بالادستی، همکاران کلیدی و تیم خود، مشخص کنند که دقیقاً چه انتظاراتی از آنها وجود دارد. این شفافسازی به آنها کمک میکند روی موضوعات واقعاً مهم تمرکز کنند، نه صرفاً موارد فوری یا پر سروصدا.
2. شناسایی لحظات کلیدی پیش رو
گاست پیشنهاد میکند که رهبران ۵ تا ۱۰ لحظه حساس آینده را شناسایی کنند؛ این میتواند شامل جلسات مهم، مذاکرات بحرانی، تصمیمهای استراتژیک یا معرفی محصول جدید باشد. برنامهریزی برای این لحظات باعث میشود عملکرد فرد در لحظات تعیینکننده به حداکثر برسد.
3. حذف فعالیتهای کمارزش
رهبران اغلب گرفتار فعالیتهایی میشوند که انرژی زیادی میطلبد اما ارزش افزودهی کمی ایجاد میکنند. این میتواند شامل شرکت در جلسات غیرضروری، گزارشنویسی بیشازحد یا ارتباطات ناکارآمد باشد. حذف یا واگذاری این فعالیتها به دیگران باعث افزایش بهرهوری و تمرکز بر مسائل کلیدی میشود.
توصیه پایانی گاست
مدل عملیاتی شخصی نباید تنها هنگام تغییر سمت یا بروز بحران مورد بازبینی قرار گیرد. بازبینی مداوم و آگاهانه باید به بخشی از عادتهای رفتاری رهبران تبدیل شود. این روند خودآگاهانه باعث افزایش وضوح ذهنی، بهبود کیفیت تصمیمگیری، ارتقای سلامت روانی و افزایش رضایت شغلی خواهد شد.
در مجموع، این مقاله به رهبران یادآوری میکند که مهم نیست چقدر باتجربه یا موفق هستید؛ مدل کاری شما باید زنده و پویا باقی بماند. با شفافسازی مأموریت، تمرکز بر لحظات بحرانی و حذف کارهای بیفایده، میتوان به شیوهای اثربخشتر، هوشمندانهتر و پایدارتر رهبری کرد.