در مقاله «بازی درونی مدیرعاملهای زن» از شرکت مشاورهای مککینزی، نقش حیاتی مهارتهای انسانمحور در موفقیت مدیران عامل زن در دنیای پیچیده و پرچالش امروزی بررسی شده است. این مقاله بر اساس مصاحبه با مدیران عامل زن در صنایع مختلف، به ویژه در حوزههای سنتی مردانه مانند انرژی، زیرساخت، فولادسازی و بانکداری، به تحلیل ذهنیتها، ارزشها و فلسفههای رهبری آنها میپردازد.
رهبری در دنیای پیچیده امروز
در عصر افزایش پیچیدگی، عدمقطعیت، سرعت تغییرات و فشار اجتماعی، مهارتهای انسانمحور (human-centric skills) بیش از هر زمان دیگری به ویژگیهای حیاتی رهبری تبدیل شدهاند. در این زمینه، مدیرعاملهای زن توانستهاند با اتکا به نقاط قوت منحصر بهفرد خود، از جمله هدفمندی، همدلی، ذهنیت یادگیرنده و رهبری مشارکتی، نقش کلیدی در تحول سازمانها ایفا کنند.
مقاله مککینزی بر پایه مصاحبه با دهها مدیرعامل زن در صنایع سنتی مردانه مانند انرژی، فولاد، امور مالی و لجستیک، به بررسی این نکته میپردازد که چگونه این رهبران با «بازی درونی» خاص خود، مسیر موفقیت را هموار کردهاند.
وضعیت موجود: فاصله بین توانمندی و جایگاه
در حالی که مطالعات مککینزی نشان میدهد زنان در شاخصهایی مانند رهبری هدفمحور، هوش هیجانی و تفکر سیستمی نمرات بالاتری نسبت به مردان دارند، اما تنها حدود 10 % از مدیران عامل شرکتهای Fortune 500 را زنان تشکیل میدهند.
این شکاف عمدتاً به دلایل ساختاری، فرهنگی و الگویی بازمیگردد:
-
کمتر دیده شدن زنان در نقشهای اجرایی کلیدی (مانند CFO یا COO )
-
فقدان الگوهای موفق زنانه در سطح رهبری
-
وجود موانع فرهنگی در پذیرش رهبری زنانه در برخی صنایع
پنج الگوی ذهنی مشترک در میان مدیرعاملهای زن موفق
1-رهبری مبتنی بر هدف، نه فقط سود
زنان رهبر اغلب از حس درونی هدفمندی و ارزشمحوری برای هدایت سازمان استفاده میکنند. آنها معتقدند رهبری، تنها به سودآوری مالی محدود نمیشود، بلکه باید با ایجاد معنا، خدمت به جامعه و تقویت انگیزش کارکنان همراه باشد.
نقلقول نمونه:
یکی از مدیران عامل انرژی میگوید:
«مردم برای چشماندادهای بزرگ کار میکنند، نه برای ترازنامه. اگر هدف شما شفاف باشد، همه همراستا میشوند».
2- ساخت شبکههای حمایتی و استفاده هوشمندانه از آنها
بر خلاف نگاه سنتی به موفقیت فردی، زنان موفق در رهبری به قدرت شبکهها واقفاند. آنها:
-
با سخاوت روابط حرفهای ایجاد میکنند
-
در مواقع دشوار، از دیگران کمک میگیرند
-
از شبکههای غیررسمی (مثلاً مربیان زن، گروههای غیرانتفاعی) بهعنوان موتور پشتیبان بهره میبرند
این طرز نگاه به “رشد همراه با دیگران” یکی از ویژگیهای بارز رهبری زنانه است.
3- تلفیق تفکر بلندمدت با اقدام سریع
رهبران زن میدانند که استراتژیهای بلندمدت در دنیای پرتلاطم باید با اجرای چابک همراه باشند. آنها:
-
برای هر تصمیم، هم تحلیل داده دارند، هم گوش دادن به شهود تیم
-
چالشهای اجرایی را دستکم نمیگیرند و از طریق مربیگری، کارکنان را درگیر میکنند
-
به جای کنترل سفتوسخت، به توانمندسازی نیروها توجه دارند
4- اعتماد به نفس بدون غرور
برخلاف الگوهای رهبری سنتی مبتنی بر قاطعیت مطلق، مدیرعاملهای زن نشان دادهاند که میتوان با ترکیب جسارت و فروتنی، رهبری مؤثر داشت. آنها:
-
پذیرفتهاند که نباید همه پاسخها را داشته باشند
-
از پرسیدن و یادگیری استقبال میکنند
-
آسیبپذیری را نشانه ضعف نمیدانند، بلکه پلی برای اعتمادسازی میدانند
5- ایجاد تعادل معنادار بین زندگی حرفهای و شخصی
رهبران زن موفق، «ادغام هوشمندانه» بین نقشهای مختلف زندگی را تمرین میکنند.
بهجای تلاش برای «همهچیز داشتن»، آنها:
-
اولویتبندی میکنند
-
تیمهای توانمند میسازند
-
مرز بین کار و زندگی را بهگونهای ترسیم میکنند که سلامت ذهنی و بهرهوریشان حفظ شود
درسهایی برای رهبران امروز و فردا
مقاله به این نتیجه میرسد که آنچه مدیرعاملهای زن را برجسته میکند، ویژگیهای ظاهری یا جنسیت آنها نیست، بلکه طرز فکر و بازی درونی آنهاست.
برای رهبران در هر جایگاهی- چه زن و چه مرد – این الگوهای ذهنی میتواند الهامبخش باشد:
-
رهبری بر مبنای معنا
-
یادگیری مداوم
-
پذیرش ضعف بهعنوان ابزار قدرت
-
اولویتبندی انسانی در تصمیمات سازمانی
در مجموع و خلاصه آنکه در دنیایی که تکنولوژی بهسرعت در حال رشد است، آنچه سازمانها را به جلو میراند، «انسانها» و کیفیت رهبری آنهاست. بازی درونی مدیرعاملهای زن – ترکیبی از هدفمندی، همدلی، انعطافپذیری و ذهن باز – میتواند الگویی ارزشمند برای ساخت سازمانهایی باشد که نهتنها موفق، بلکه معنادار و پایدار هستند.